جدول جو
جدول جو

معنی دیگ بخار - جستجوی لغت در جدول جو

دیگ بخار
(گِ بُ)
دستگاهی برای تولید بخار و آن از دو قسمت متشکل است، کوره (محل سوختن سوخت) و دیگ (ظرف بسته ای که در آن آب گرم میشود و به بخار تبدیل میگردد). رایج ترین اقسام آن یکی دیگ لوله ای گازی است مشتمل بر لوله های دراز فولادی که گازهای داغ کوره از آنها میگذرند، نوع دیگر دیگ لوله ای آبی است که در آن آب در لوله ها بوسیلۀ گازهای خارج حرارت داده میشود. دیگ بخار دارای دریچۀ اطمینان است که اگر فشار بخار از حد معینی زیادتر شود باز میشود و از انفجار جلوگیری بعمل می آید، ماشین بخار با بخار تحت فشاری که در دیگ تولید میشود کار میکند. (از دائره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا
دیگ بخار
دستگاهی برای تولید بخار و ان از دو قسمت متشکل است کوره و دیگ، رایج ترین اقسام آن یکی دیگ لوله ای گازی است و نوع دیکر دیگ لوله ای آبی میباشد
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دیگربار
تصویر دیگربار
بار دیگر، دوباره
فرهنگ فارسی عمید
(اَ)
دیگ افزار. حوایج القدر. ابزارالطبیخ. آنچه برای پختن ضرورت دارد. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به دیگ افزار شود
لغت نامه دهخدا
(بِ سَ)
وجود موهومی که کودکان را از آن ترسانند و گاه بر کسی پوستین وارونه پوشند و دیگی بر سر او نهند و بکودکان نمایند همین مقصود را. لولو. دمّام. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
رجوع به دیگ بابرگی شود. گویا سفرۀچرمین باشد که در سفر دیگ را با طعام در آن استوار کنند. (یادداشت مرحوم دهخدا). دیگ و دیگ بر، از اتباع است، دیگچه. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دیگر بار
تصویر دیگر بار
دوباره مجددا
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره بادمجانیان جزو دسته شابیزکها دارای برگهای کامل. گلهایش برنگ سفید و بنفش کم رنگ و قرمز و صورتی و زرد دیده میشود در حدود 70 گونه از این گیاه شناخته شده که همگی در نواحی معتدل و گرم میرویند عوسج عرقد حضض فیل زهرج فیل زهره آسه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیگ ابزار
تصویر دیگ ابزار
ابازیر
فرهنگ واژه فارسی سره
بی لیاقت، بی عرضه، بی کفایت
متضاد: باعرضه، بی دست وپا، پخمه، دست وپاچلفتی،
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تکان بخور
فرهنگ گویش مازندرانی